عاشقانه . عارفانه







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





بیوگرافی امير سرتيپ شهيد علي اكبر شيرودي

 

دوران كودكي
در سال 1334 در قريه بالاشيرود، فرزندي ديده به جهان گشود كه نام او را علي اكبر گذاشنتد. تولد علي اكبر به اين خانواده متدين و كشاورز اميد و شادي بخشيد. فقر ستمشاهي در آن دوران، بر دوش كشاورزان بيش از پيش بود. به همين علت علي اكبر نيز در همان دوران كودكي، با فقر آشنا و مانوس شد. او با دستهاي كوچك و گامهاي پرانرژي خود، در كار كشاورزي به كمك پدر شتافت.
روزها مي گذشتند و علي اكبر در ميان همسن و سالان خود، روز به روز جلوه بيشتر مي يافت. جثه تنومند او كه از كار سخت و پرطاقت كشاورزي محكم و استوار شده بود، براي روح بزرگ علي اكبر قالبي مناسب ساخت. اين روح و جان نيرومند از سنتها و قالبهاي معمول جامعه بيزار بود و به دنبال راهي مي گشت تا به جايگاه اصلي خود، يعني بارگاه ملائك نزديك شود.
علي اكبر اگرچه همچون درختي پربار، سايه روي زمين انداخته بود، ولي نگاه به آسمان و اوج داشت.
در روستاي شيرود، مدرسه اي وجود نداشت. هرچند كه پدر گرامي او خود علوم قديمه و به خصوص قرآن را به فرزندانش و خاصه به علي اكبر آموخه بود، اما آرزو داشت كه او دروس مدرسه اي را نيز فراگيرد.
در ده مجاور شيرود، روستايي قرار داشت كه در آن مدرسه اي بود و علي اكبر براي كسب علم، رنج رفت و برگشت اين مسافت دور را بر خود هموار مي كرد. علاوه بر آن، در ساعات فراغت از تحصيل، دستيار پدر بود. آشنايي او با مفاهيم اسلامي از زمان رفتن به مكتب خانه اي كه به تازگي در شيرود ايجاد شده بود، بيشتر شد و فرهنگ غني اسلامي و فقر ناشي از استثمار جامعه، انگيزه هاي قوي ضدستمشاهي را در ضمير پاك او نشان داد. اين انيگزه ها تا آخرين روزهاي حيات پربار وي نيز در وجود او باقي بود.
علي اكبر دبستان را در حالي به پايان رساند كه همواره به دليل هوش و ذكاوت قابل تحسين، در ميان همشاگردان نمونه بود و به نظر مي رسيد كه از نظر تحصيلات آينده درخشاني داشته باشد.
بعد از تمام كردن دوران دبستان، به يك دبيرستان محروم رفته و به ادامه تحصيل پرداخت؛ زيرا پدرش به خاطر فقر مالي نمي توانست او را به دبيرستان خوبي بفرستد.
علي اكبر در اين سالها ارتباط خود را با كارهاي كشاورزي قطع نكرد. و ضمن تحصيل نيز به كشت و كار مي پرداخت. مهمتر از همه اينكه برخلاف بسياري از نوجوانان، شناخت او از محيط اطراف خود بسيار بود. او با آگاهي كامل از فرهنگ اسلامي و انجام احكام و شركت در مراسم و مجالس مذهبي، به خودسازي مي پرداخت.
 
ورود به نيروي هوايي ارتش
بعد از به پايان رساندن سال سوم متوسطه، عازم تهران شد؛ به اين اميد كه بتواند كار و تحصيل خود را در تهران ادامه دهد. ولي در آن زمان براي اين جوان باايمان و عاشق خدا، در تهران جايي نبود و بعد ا زدو سال، به ناچار به استخدام اردشت درآمد. از آن پس، فصل جديدي در زندگي شهيد علي اكبر شيرودي آغاز شد و آسمان جولانگاه او شد. او پرواز با هليكوپتر و خلباني را انتخاب نمود.
در آن زمان، ارتش به دليل وابستگي سياسي و نظامي رژيم منحوس پهلوي به استكبار جهاني، به خصوص آمريكا، بالطبع متاثر از خواست جهانخواران بود. همه چيز، از سازمان و آموزش گرفته تا تجهيزات، همه و همه در دست بيگانگان قرار داشت و پرسنل مسلمان و متعهد و دلسوخته اي چون شيرودي، جايي براي انجام تكليف نداشتند. به ناچار علي اكبر به دليل قوانين خاص آن زمان كه راه برگشت نداشت، صبر و انتظار را در پيش گرفت.
يكبار در مانوري كه يكي از اعضاي خاندان طاغوت نيز در آن شركت داشت، تصميم گرفت با هليكوپتر خود به جايگاه بزند تا با اين عمل ضمن شهيد شدن خود، آن عنصر ناپاك پهلوي را نيز از بين ببرد. اما اين مانور هرگز برگزار نشد و علي اكبر در درون خود خشم انقلابي را همچنان نگاه داشت؛ تا آنكه تظاهرات ملت مسلمان، آغاز انقلاب را نويد داد و قهرمان ما، شهيد شيرودي به طور فعال در اين تظاهرات شركت كرد. با شروع انقلاب گويي روح تازه اي در وي دميده شده بود و او كه سالها انتظار اين لحظه را مي كشيد، دري به دنياي جديدي پيش روي خود گشوده بود.
بهار آزادي انقلاب با تمام شكوهش از راه مي رسيد و شيرودي خود را آماده مي كرد تا آنچه را كه سالها از گفتنش منع شده بود بگويد و تكليفي را كه بر دوشش سنگيني مي كرد انجام دهد.
 
دوران پس از پيروزي انقلاب
پس از پيروزي انقلاب با تمام وجود در صحنه حاضر شد؛ صحنه اي كه سالها برايش دل سوزانده بود. در تمام فعاليتهاي مذهبي و اجتماعي حضور داشت و پرسنل پروازي در پايگاه را ارشاد و راهنمايي مي كرد. چون خود الگوي تمام عيار يك مسلمان متهد بود، خيلي زود در قلب كليه پرسنل جا گرفت.
استكبار در همان ابتداي انقلاب كه شكتس ايادي خود را به چشم مي ديد، تحركاتي را در كردستان آغاز كرد.
شيرودي از مهان لحظه اول، پروژه هاي عملياتي را بر عليه اين خود فروختگان و مزدوران آغاز نمود. دلاوري اين رادمرد راستين اسلام، تجسمي از ايمان و اراده و تخصص بود و او شبانه روز به ايفاي وظيفه مي پرداخت. نقش شيرودي در پيروزي اسلام و سرنگوني اشرار و ضدانقلاب انكارناپذير است و حماسه و رشادتها و دلاوريهاي اين خلبان قهرمان همواره در خاطر نسلهاي آينده باقي خواهد ماند.
او علاوه بر تمام فعاليتهايي كه داشت، يكي از بنيانگذاران كميته در استان كرمانشاه بود و همچنين با همكاري زيادي كه با سپاه كرمانشاه مي كرد، سعي در وحدت اين دو نيرو داشت.
شيرودي در كردستان همراه با كشوري و سهيليان، چنان قهرمانيها و رشادتهايي از خود نشان داد كه شهيد فلاحي او را ستاره غرب ناميد.
شيرودي در مزرعه پدري خود مشغول جمع آوري محصول بود كه با شنيدن خبر شروع جنگ بالفاصله به كرمانشاه مراجعه و نمود به طرف منطقه عملياتي حركت كرد.
اين افسر سپاه اسلام در يكي از رشادتهاي بي نظيري كه تاريخ پربار دفاع مقدس، نمونه كمتري از آن را به چشم ديده است، با سه فروند هليكوپتر و 12 نفر خدمه در مقابل لشكر عراق ايستاد و ضمن نجات پادگان سرپل ذهاب و وارد آوردن خسارت فراوان بر متجاوزان، آنها را كيلومترها به عقب راند.
در يكي از روزهاي جنگ به او خبر دادند كه فرزندش مريض است و بايد براي معالجه او چند روزي جبهه را ترك گويد. شيرودي مخالفت كرد و گفت: در زماني كه جوانها در جبهه ها به شهادت مي رسند، بايد ياور آنها بود تا دشمن نتواند همه هستي فرزندانمان را بگيرد. او چنانچه خود نيز اعتراف مي كرد، توانش را از مكتب گرفته بود و به قول او، مكتب بود كه در جبهه ها مي جنگيد.
او از كودكي تا نوجواني با مكتب رهايي بخش اسلام آشنا شد و بعد با مطالعه اديان مختلف، ايماني عميق به اسلام آورد.
شهيد شيرودي از نظر اعتقادي، ايماني راسخ داشت؛ به طوري كه مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي در يكي از بيانات خود فرموده اند: شيرودي اولين نظامي است كه من در نماز به او اقتداء كردم. و اين خود به تنهايي، افتخار بزرگي براي اين افسر رشيد اسلام مي باشد.
شهيد شيرودي در طول جنگ بارها مورد تشويق و ارتقاء درجه قرار گرفت؛ ولي هيچكدام از اين تشويق نامه ها را قبول نكرد. زيرا او خوب مي دانست كه چرا و براي چه مي جنگد و نفس اين جنگيدن، خود براي او تشويق بود. او شركت در اين جنگ را تكليف شرعي مي دانست و در نهايت، پيوستن به خيل شهداي اسلام را به عنوان فيضي عظيم به شمار مي آورد.
 
فردا به شهادت می رسم
اشاره
یکی از ویژگیهای بارز خلبان شهید علی اکبر شیرودی بهره مندی از نفوذ کلام، قدرت تحلیل و گیرایی سخن بود آنچه در پی می آید سطرهایی از واپسین سخنرانی ایشان است که یک روز پیش از شهادت و ساعاتی قبل از آخرین پرواز در جمع خلبانان هوانیروز ایراد شده است.
اگر به خاطر داشته باشیم اوضاع سیاسی اجتماعی اردیبهشت ماه 1360 را اهمیت این گفتار بیشتر روشن خواهد شد و جسارت شیرودی در ارائه این تحلیل ها نمایان تر خواهد گشت.
اگر فردا انشا الله به شهادت رسیدم و دیگر فرصت دیدار در این دنیا میسر نگشت از شما انتظار دارم باز هم به هماهنگی فزآینده ارتش و سپاه که نقش مهمی در پیروزیهای ا خیر داشت ادامه دهید... هوشیارانه مراقب باشید به دام تفرقه و نفاق منافقان نیفتید. وحدت و انسجام خود را با برادران ا هل تسنن که از عوامل موثر قلع و قمع غائله کردستان بودند و هستند، در پرتو خدای واحد، پیغمبر واحد، قرآن واحد و قبله واحد بیشتر از پیش حفظ کنید... با توکل به خدا و برخورداری از رهبری داهیانه ا مام خمینی و راهنمایی و ارشاد روحانیت اصیل و مبارزــ احیا کنندگان ارزشهای الهی ــ تدریجا به آیه ان هذه متکم امه واحده جامه عمل بپوشانید، تا در سایه این وحدت ابتدا مسلمانان عراق را از شر حاکم بغداد خلاص کنید و بعد به اتفاق آنان و با کمک مستضعفین منطقه، پرچم توحید را در ممالک همسایه به اهتزاز در آورید و نهایتا با هزار میلیون مسلمان که مشترکات و اصول زیادی از جمله اعتقاد به توحید، نبوت و معاد دارند ــ چه شیعه، چه سنی و حتی سایر فرق در اورپا، آمریکا،آفریقا، آسیاــ یک امت واحد نیرومند پدید آورید که قوی ترین سلاح همین است و خواهان پیوند فکری با همه ادیان الهی دیگر نیز باشید و اجازه ندهید دو قطب ظاهرا آشتی ناپذیر کاپیتالیسم و سوسیالیسم بیش از این همچون دو تیغه یک قیچی برای بریدن رشته همبستگی انسانها به حرکت در آیند... نگذارید مردم مظلوم فلسطین و لبنان زیر آتش بمب های خوشه ای آمریکای جنایتکار و اسراییل بی شرافت و چکمه های ارتش سرخ و متجاوز شوروی استخوانشان خرد شود.. ... از دیدگاه مذهب ما مارکسیسم و کاپیتالیسم هر دو باطل و پوچ هستند میگ و میراژ و آواکس دقیقا یک هدف را تعقیب می کنند. " الکفرامه واحده" . شرق و غرب به یک اندازه دستشان به خون بیگناهان آلوده است. فراموش نکنید حضرت امام قبل از انقلاب فرمودند:" ما حتی برای بیرون راندن شاه، با مارکسیست ها همکاری نخواهیم کرد . و به یاد داشته باشید اگر روزی به زعم برخی وجود این اراذل ستون پنجم به اندازه پرمگسی برای ا نقلاب اسلامی ما فایده داشته باشد باید فاتحه آن انقلاب را خواند. این احزاب وابسته فقط آلت دست ابر قدرت شرق برای رسیدن به آبهای گرم خلیج فارس هستند. نوکران کرملین را هم مانند مزدوران کاخ سفید به ذباله دانی تاریخ بفرستید و باز هم خاطر نشان می کنم جنگ مهمترین و اساسی ترین مسئله روز بوده وهست". پیروزی در این جنگ به یاری خدا     پایه های رژیم جمهوری اسلامی را در منطقه متحکمتر خواهد ساخت و مقدمات سرنگونی ابر جنایتکاران بزرگ و کوچک را فراهم خواهد نمود تا به یاری حق، حکومت الله را برکل جهان حاکم سازد.
 
شهادت
سرانجام در تاريخ هشتم ارديبهشت ماه سال 1360 به او خبر دادند كه تانكهاي عراقي به طرف قره بلاغ دشت ذهاب در حركتند.
شيرودي به دليل تاريكي شب، نتوانست به طرف منطقه عمليات حركت كند؛ لذا آن لحظه را به نماز ايستاد و در دل تاريك شب با يگانه معبود خود، حق تعالي، به راز و نياز مشغول گرديد.
دصاي اذان مسجد هنوز تمام نشده بود كه نماز صبح را با آرامش خواند و سپس به طرف منطقه درگيري حركت كرد. در ساعت 6 صبح با شكار تانكهاي زيادي از مزدوران عراقي، آنها را به جهنم فرستاد؛ ولي دست تقدير لحظات پربار عمر او را تاراج نمود و آستان قدس الهي پذيراي مهماني گرانقدر گرديد؛ و به اين ترتيب سردار رشيد اسلام، مالك اشتر زمان، «علي اكبر قربان شيرودي» به خيل شهدا پيوست. هنگامي كه خبر شهادت شيرودي را به امام عزيز دادند، بعد از سكوت طولاني فرمودند: «شيرودي آمرزيده شده است.» در حالي كه براي ديگر شهدا مي گفتند: «خداوند آنها را بيامرزد.»
مزار اين سردار بزرگ اسلام در شيرود، زيارتگاه عاشقان شهادت است و دو فرزند وي ابوذر و عادله، يادگار مالك اشتر تاريخ انقلاب اسلامي مي باشند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط admin در 17:4 | |